کد مطلب:7907 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:308

ظهور امام زمان (عج) ، نقطه عطف بشريت
مقاله




ظهور امام زمان (عج) ، نقطه عطف بشريت



جريان مهدي منتظر (ع) گذشته از اينكه در تمام مكاتب آسماني مطرح است ، در اسلام به نحو كمال و تمام طرح شده است . همانطوري كه اسلام ، قرآنش را به عنوان ( نور ) و ( تبيان ) معرفي كرد ؛ ذخيره عالم را هم به صورت بيّن و شفاف روشن كرد . نام مبارك آن حضرت ، دودمان پر بركت آن حضرت ، مآثر و آثار آن حضرت ، سيره و سنّت و سريرت آن حضرت را مشخّص كرد تا كسي اصل وجود آن حضرت را انكار نكند و يا مهدي شخصي را به مهدي نوعي تبديل نكند ، و راه را براي داعيه داران بيگانه باز نكند

كاري كه وجود مبارك ولي عصر (أرواحنا فداه) مي كنند ، هم آن اصطلاح رائج است كه « نقطه عطف » تاريخ بشريت است . گاهي يك حادثه اي اتفاق مي افتد نظير انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام راحل (رضوان الله عليه) ؛ مي گويند : اين نقطه عطف است . گرچه نقطه عطف است ، امّا در گوشه اي از زمين و در زاويه اي از زمان. گاهي هم جريان انبياي گذشته مطرح بود ، رهبران بزرگ گذشته مطرح بود ؛ آنها هم نقطه عطف تاريخ بود ، امّا هم در گوشه اي از زمين ، هم در زاويه اي از زمان . آن نقطه عطف جهان بشريت كه كلّ عالم عوض بشود ، با ظهور وجود مبارك ولي عصر است .



نقطه عطف بودن امام زمان (عج) در انديشه تابناك علوي



اين اصطلاح ( نقطه عطف ) از بيانات نوراني علي بن أبيطالب ، اميرالمؤمنين(ع) است . وجود مبارك اميرالمؤمنين، ظهور امام زمان را نقطه عطف دانست . فرمود : وقتي آن حضرت ظهور كرد ، يعط ف الهوي علي الهدي ذ عطفوا الهدي علي الهوي، و يعط ف الرّأي علي القرآن ذ عطفوا القرآن علي الرّأي ، فيريكم ك يف عدل السّير ه و يحي ي ميّ ت الك تاب و السّنه (1). فرمود : ديگران هم نقطه عطف داشتند ، امّا هدايت را بر هوس عطف كرده اند ؛ و هميشه معطوف تابع معطوأ عليه ست . و رأي خود را اصل قرار دادند ، و كلام الهي را بر رأي خود عطف كردند . آنها هم نقطه عطف داشتند ؛ امّا دين را بر رأي خود و هدايت را بر هوا و هوس خويش عطف كردند .

وقتي بشر جامعه را پر از ظلم مي بيند كه ديگران عدل را بر ظلم عطف كرده اند، علم را بر جهل عطف كرده اند ، عقل را بر جهالت عطف كرده اند ، حيا را بر ا نهتاك عطف كرده اند ؛ اين مي شود نقطه عطف منفي . ولي وقتي ولي عصر (أرواحنا فداه) ظهور كرد ، نقطه عطف مثبت دارد . يعني تمام كج راهه را منعطف مي كند به راه مستقيم ، تمام انديشه هاي باطل را منعطف مي كند به شهود حق ، تمام انگيزه هاي باطل را منعطف مي كند به عزم الهي .

آنها كه نقطه عطف داشتند؛ ظلم و جور را اصل قرار دادند ، و عدل را بر ظلم عطف كردند ، و گفتند : اين ظلم ، عدل مجسّم است . آنها كه روي انديشه خام بشري حركت مي كردند ؛ وحي الهي را ، شهود الهي را بر انديشه خام و كاذب خود عطف كرده اند و آن را به عنوان دين به مردم ارائه داده اند كه يكتبون الك تاب ب أيديه م ثمّ يقولون هذا م ن ع ند الله(2). اين گروه كه ساليان متمادي نقطه عطف داشتند ، و جهان را پر از ظلم و جور كردند ؛ وجود مبارك ولي عصر (سلام الله عليه) كه ظهور كرد ، نقطه عطف مثبت دارد .



امام زمان (عج) ؛ نقطه عطف در بعد انديشه و انگيزه بشريت



براي اينكه نقطه عطف آن حضرت مثبت باشد ، و راه اثباتي اين عطف معيّن باشد ؛ دو بيان در سخنان امير بيان ، علي بن أبيطالب (عليه أفضل صلوات المصلّين) آمده است . فرمود : بشر يك بخش انديشه دارد و يك بخش انگيزه . با بخش انديشه مي فهمد و با بخش انگيزه تصميم مي گيرد . اين دو بال ، جزم علمي و عزم عملي امور جامعه بشري را رهبري مي كند . ولي عصر (أرواحنا فداه) هم در بخش انديشه و هم در بخش انگيزه نقطه عطف دارد .

در بخش گرايش ها و گريزها ، در بخش جذب و دفع ها ، در بخش شهوت و غضب ها ؛ همه اينها را زير مجموعه عقلي عملي مي برد ، اوّلاً ؛ عقل عملي را به رهبري وحي تكميل و تتميم مي كند، ثانياً ؛ آنگاه هر گونه كج راهه اي را بر راه مستقيم منعطف مي كند ، ثالثاً ؛ اين مي شود نقطه عطف مثبت .

مستحضريد جهاني كه جعلنا ل كلّ نبيّ عدوّاً شياطين النس و الج ن (3)، بر اساس اراده تكويني و نه تشريعي ؛ بسياري از شياطين انس و جن در برابر انبياء و در برابر اولياء صف آرائي مي كنند ، و در اثر صف آرائي مي توانند دنيا را پر از ظلم و جور كنند ؛ يك انساني كه ذخيره عالم است آنچنان نقطه عطف ايجاد مي كند كه هم مسير انديشه ، هم مسير انگيزه را عوض مي كند . فرمود : وجود مبارك مهدي ما كه جلوه كرد ، يعط ف الهوي علي الهدي ، و يعط ف الرّأي علي القرآن . آنگاه فيريكم ك يف عدل السّير ه . آنگاه به شما نشان مي دهد كه عدالت يعني چه ، چگونه قانون عادلانه وضع مي شود ، و چگونه اجراي عادلانه را مجريان عادل به عهده مي گيرند و قاضيان عادل شاهد نظارتند .

اين قرآني كه در اثر تفسير به رأي، مطالبش در ذهن ها مرده است ، اين سنّتي كه در اثر تفسير به رأي ، مطالبش در دلها مرده است ؛ اينها را زنده مي كند . پس وجود مبارك ولي عصر نقطه عطف مثبت تاريخ جهان بشريت است كه به اميد آن روز بايد به سر ببريم .



ويژگي ياوران امام زمان (عج)



مطلب ديگر آن است كه اين راه گرچه از رهگذر غيب كمك مي گيرد ، ولي راههاي علمي فراوان دارد . گرچه عدّه اي به آن سمت و سو حركت مي كنند كه جهان را پر از ظلم و جور كنند ، امّا عدّه اي مشتاقانه منتظر ظهور آن حضرت اند تا حضرت بيايد و نقطه عطف به دست اينها اجراء بشود . اينها كساني اند كه راههاي علمي و راههاي عملي آن حضرت را طي مي كنند . اينطور نيست كه وجود مبارك حضرت كه ظهور كرد ، و بيش از 300 شاگرد خالص دارد ، آن شاگردها خلق السّاعه ظهور كنند . او حدأقل 313 شاگرد مثل امام راحل دارد ؛ پرورش امام راحل هم كار آساني نيست . حوزه هاي فعال پر تلاش در مسير علم ناب حركت مي كنند تا در بين اينها امام ها تربيت بشوند كه بشوند شاگردان به نام مهدي .



احياي روح بي نيازي در دل امت اسلامي توسط امام زمان (عج)



وقتي وجود مبارك حضرت ظهور كرد ، روح بي نيازي در دلهاي امت احياء مي شود . يملأ قلوب امّه جدّ ه غ ناً . مهم ترين كاري كه ولي عصر در زمان حضور و ظهورش دارد ، آن است كه دلهاي امت را بي نياز مي كند . خوي جهل را و جهالت را، خوي گدائي و آز و طمع را ، خوي احساس نياز به شرق و غرب را ، خوي توكل به غير خدا را كه و احض رت الأنفس الشحّ (4)، همه را شستشو مي كند . هم مردم را عالم مي كند ؛ هم مردم را بالاتر از علم ، عقل مي دهد ؛ روح غنا در دلهاي مردم ايجاد مي كند .. اين روح بي نيازي مردم را روي پاي خود، مستقل نگه مي دارد .

قرآن كريم به يهودي و مسيحي مي گويد : شما توان اقامه تورات و انجيل را نداريد . زيرا بار سنگين روي دوش كسي است كه پايدار باشد و استوار . فرمود : يا اهل الك تاب لستم علي ش يء حتّي تقيموا التّوراه و النجيل (5). شما كه پايه و پايگاه نداريد تا بتوانيد تورات و انجيل را اقامه كنيد . مشهور بين اهل تفسير اين است كه اين آيه را چنين معنا مي كنند : شما به هيچ نمي ارزيد ، تا اينكه تورات و انجيل را اقامه كنيد و در سايه اقامه تورات و انجيل ارزشمند بشويد .

ولي سيّدنا الاستاد (رضوان الله عليه) اين آيه را لطيف تر معنا كرده است ؛ فرمود: شما با كدام پايگاه علمي مي خواهيد تورات را اقامه كنيد ؟! يك پايگاه اعتقاد موحدانه، يك روح مقتدر و يك نفس مطمئن مي طلبد تا توان تحمّل معارف تورات و انجيل را داشته باشد . شما كه آن پايگاه را نداريد ، توان اقامه تورات و انجيل هم از شما مسلوب است .

وجود مبارك ولي عصر (أرواحنا فداه) اوّل در امت ،توان درك ناب و عمل صحيح را عطا مي كند و مي دمد ، آنها را زنده مي كند ، روح بي نيازي و استقلال و روح آزادي و استغنا به آنها مي دهد ؛ آنگاه انديشه ها و انگيزه هاي خود را ارائه مي كند، آنگاه حدأقل 330 يا 313 شاگردي مثل امام راحل تربيت مي كند ، آنگاه در برابر شرق و غرب مي ايستد و جهان را پر از عدل و داد مي كند .



تأثير ياوران حضرت ولي عصر (عج) در پيروزي نهضت مهدوي



اينچنين نيست كه وجود مبارك مهدي منتظر از علي بن أبيطالب برتر باشد ! همان عدل علوي است كه به دست مهدي (ع) ظهور مي كند . لكن وقتي طلحه و زبيردر بين اصحاب علي باشند ، محصولي جز جمل و صفيّن و نهروان ندارد ! وقتي اصحابي مثل ابو موسي در جمع ياران حضرت باشند ، نتيجه اي جز صفيّن ندارد ! امّا اگر افرادي مثل امام راحل در محضر ولي عصر زانو به زمين بزنند ، شاگردي آن حضرت را به دوش بكشند ، او مي تواند شرق و غرب را پر از عدل و داد بكند .

فرمود : مهدي من و مهدي ما نقطه عطف تاريخ است . اگر انقلاب اسلامي نقطه عطف است ، چو شبنمي است كه بر بحر مي كشد رقمي ؛ و اگر انبياي ديگر آمدند، نقطه عطف شدند؛ آنها هم به شرح ايضاً . آنكه كلّ جهان را عوض مي كند ، نقطه عطف جهاني و جهانشمول است. اگر ذات أقدس له با آن قدرت غيبي، بقيّه الله را ياري كند ، هيچ كسي توان تحمّل و مقاومت آن را ندارد !

اگر بشر در سايه رهبري انبياي الهي حركت كند ، كلّ جهان در اختيار رهبران الهي است . و اگر خداي ناكرده بيراهه برود ، كلّ جهان عليه آنهاست . زيرا از سپهر و زمين ، همه ،مأموران تدبيري الهي اند ؛ ل لّه جنود السّموات و الأرض (6). شما جريان موساي كليم را را مكرر شنيده ايد . همين موساي كليم كه در كوتاه ترين مدت ، بني اسرائيل را از درياي قهّار موّاج گذراند . (7)چون تابع موسي (ع) بودند ، لذا از دريا گذشتند .

امّا همين كه به فكر سير و پياز و مسائل مادي و انحراف و ترك مبارزه افتادند؛ در صحراي سينا ، 40 سال سرگردان شدند:يتيهون ف ي الأرض أربعين سنه (8). نه دشت پهن سينا جاي گم شدن بود ، و نه درياي روان جاي رفتن !! آنجا كه به رهبري وحي الهي حركت مي كنند ، دريا مي شود بستر مستقيم ! آنجا كه كج راهه مي روند؛ راه مستقيم ، دشت سينا مي شود وادي گمراهي . اينها همان گروهند ، و موسي همان موسي است ؛ ولي وقتي رهبري او را بپذيرند ، با فاضر ب ب عصاك البحر حركت مي كنند . رهبري او را نپذيرند ، بگويند : ا ذهب أنت و ربّك فقات لاً نّا هاهنا قاع دون (9)، يتيهون ف ي الأرض أربعين سنه دامنگيرشان مي شود . تازه موساي كليم است (ع) !



عظمت شخصيّت امام زمان (عج)



امّا و ما ادراك من المهد ي !! وجود مبارك عيسي (ع) از مقام حضرت مهدي با خبر شد ، 3 بار شهود ملكوتي نصيب آن حضرت شد ؛ در هر بار به خدا عرض كرد : خدايا ! اين مقام را به من بده ؛ فرمود : اين مال آل محمّد است . موساي كليم (ع) اين مقام را مشاهده كرد ، عرض كرد : خدايا ! اين منزلت را به من بده ؛ فرمود : اين ذخيره اهل بيت است ، به شما نمي رسد . همانطوري كه در جريان شهود حق ، موساي كليم عرض كرد : ربّ ار ني انظر ليك ، فرمود : لن تران ي(10)، سخن از (لن) هست ؛ اينجا به موسي و عيسي (عليهما السّلام) فرمود : لن تنالا . شما به آن مقام نمي رسيد ، اين مال ذخيره آخر زمان و دودمان نبي مكرّم من است .

اين نظير مسلّط شدن بر هوا نيست ، اين نظير غدوّها شهأ و رواحها شهر(11) نيست كه سليمان بخواهد و بگويد : هب ل ي ملكاً لا ينبغ ي ل أحد (12)، ما به او عطا بكنيم ! اين سلطه جهاني بر دلهاي جهانيان است ، اين ظهور اسماي حسناي من است ، اين مظهر اتمّ و اكمل اسم أعظم است ، اين مقام شامخ خليفه الله ب القول المطلق است كه مال » مهدي » است . لذا وجود مبارك رسول گرامي براي فاطمه زهراء (س) مفاخر خانوادگي خود را كه شرح مي دهد ، مي فرمايد : م نّا المهد ي(13) پيغمبر(ص)به وجود مهدي (ع) افتخار مي كند .

بنابراين اگر ما در جريان موسي ديده ايم كه پيروي از او باعث تسلّط بر درياست، انحراف از دستور او مايه سرگرداني در بيابان صاف است ؛ پس معلوم مي شود ل لّه جنود السّموات و الأرض . هم آن دشت صاف ، سپاه خداست ، هم اين درياي موّاج، سپاه خداست . اين خدا اگر بخواهد ، توان آن را دارد كه دلها را پر از اميد ، پر از استغناء و احساس نشاط در برابر استقلال و آزادي كند . اينچنين دلها، هم آن انديشه هاي ناب نبوي را مي پذيرند ، هم آن انگيزه هاي صائب و صالح ولوي و علوي را مي پذيرند ، و با تربيت شاگرداني چون امام مي توانند جهان را پر از عدل و داد كنند .

وقتي وجود مبارك اميرالمؤمنين مفاخر اهل بيت را براي دربار اموي شرح مي دهد، مي گويد : پيغمبر از ماست ، حسن از ماست ، حسين از ماست ؛ م نّا س بطا هذ ه الامّه ، سيّدا شباب اهل الجنّه (14)و مانند آن ؛ بعد جريان مهدي منتظر موجود موعود را ذكر مي كند كه مهدي اين امت از ماست .



هنگام ظهور ، روز به ثمر نشستن شجره طوباي انسانيّت



همه به وجود مبارك آن حضرت افتخار مي كنند تا جامعه بشريت به ثمر برسد . تا كنون درخت انسانيّت ميوه نداد ، و ا ن تط ع اكثر من ف ي الأرض يض لّوك (15)، ا ن اكثرهم لا كذا و كذا . روزي بالأخره جامعه بشري بايد به ثمر برسد و ميوه بدهد . آن روزي كه جامعه بشري به ثمر مي رسد ، به ميوه اش بار مي يابد ؛ آن روزي كه هم انديشه علمي دارد كه ميوه علمي اوست ، هم انگيزه صحيح دارد كه ميوه عملي اوست ؛ روز ظهور مهدي موجود موعود است . لذا ذات أقدس له فرمود : همان طوري كه ما زمين مرده را زنده مي كنيم ، زمينه مرده را هم زنده مي كنيم . و اگر آن وحي الهي ظهور پيدا كرد ؛ بر هر فكر و اراده اي مصمّم باشد ، مسلّط است . هيچ كسي در برابر ظهور سلطنت وحي، قدرت مقاومت ندارد ! انبياي بزرگ وقتي وحي الهي دريافت كردند ، تسليم محض اند .

در سوره حشر فرمود : اين قرآن را كوه نمي تواند تحمّل كند ؛ (16). امّا همين قرآن را انسان كامل تحمّل مي كند . انسان كامل در برابر كوه يا آسمان يا زمين و مانند آن ستبر تر است ، ولي در برابر ظهور اراده حق خاضع است . وقتي به ابراهيم خليل دستور مي رسد كه حرف اينها را گوش نكن ، حرّ قوه و انصروا آل هتكم (17) تو را مرعوب نكند ؛ اين تسليم محض مي شود ، خود را به امواج آتش تسليم مي كند ، و مانند اين در جريان انبياء فراوان است . وقتي آن وحي با آن سلطنت در اختيار ولي عصر قرار مي گيرد ، دلهاي مردم به وسيله آن حضرت متحوّل مي شود ؛ اينها فن كيمياگري و فن مغناطيسي دارند .



هدايت گري كيميا گرانه امام عصر (عج) و اولياي الهي



بزرگان مي گويند : شما در بين اجرام، مغناطيس را ديده ايد . مغناطيس حرف نمي زند ؛ يك گوشه اي آرميده است ، امّا آهن سنگين سخت دل متصلّب را جذب مي كند ؛ كار مغناطيس جذب آهن است ، آهن هم يك جرم متصلّب قسّي است ! كيمياگر هم به شرح ايضاً . اين كيمياگر يك چدني را ، يك مس متصلّبي را طلا مي كند ؛ اينكه حرف نمي زند ! همانطوري كه در جهان تكوين بدون حرف زدن يك تحوّل گوهري و جوهري در طرف ايجاد مي شود ؛ اين تحوّل را انبياءواولياء وخليفه الله دارند و اين تحوّل را ؛ بالاترين و برترين اش را وجود مبارك ولي عصر (أرواحنا فداه) دارد .

اين كه خيلي ها منتظرند حضرت را ببينند ، ديدن او اين اثر را دارد . وگرنه ائمه ديگر را ديدند ،ائمه ازمنه خود را خيلي ديدند ؛ پيغمبر را ديدند كه به مراتب بالاتر از وجود مبارك امام زمان است . نماز 5 وقت را پشت سر پيغمبر مي خواندند ؛ پاي منبر پيغمبر ، سخنراني آن حضرت را گوش مي دادند ، ولي طرفي نمي بستند ! چون آن حضرت مأمور نبود مثل مغناطيس اثر كند ، آن حضرت مأمور نبود مثل كيميا اثر كند !! امّا وجود مبارك ولي عصر اين كيمياگري و اين مغناطيسي را به همراه دارد . آن انسان را شيفته مي كند و يك لحظه ديدار او به كسي فرصت تحمّل نمي دهد ! ؛ مگر آهن مي تواند بگويد من نمي آيم ! او چه بخواهد ، چه نخواهد ؛ مجذوب آهن ربا است .

خليفه الله با مفهوم و فلسفه و كلام و عرفان نظري حرف نمي زند ؛ او با عرفان عملي سخن مي گويد . سخن او همان جذب و كشش است كه ايجاد مي كند . در انسان شور و علاقه و ناله و درد ايجاد مي كند .اين است كه صداي او را از مشرق و مغرب يك افراد خاص مي شنوند ، وقتي حضرت مي گويد : أنا بق يّه الله (18). بق يّه الله خ يأ لكم ن كنتم مؤم نين (19). اين صدا وقتي از كنار كعبه بر مي خيزد ؛ شرق و غرب، شاگرداني مثل امام پر مي كشند ، به حضور او بار مي يابند .



لزوم آمادگي فرهنگي و نظامي منتظران حضرت مهدي (عج)



شما مي بينيد هنوز نام آن حضرت را نبرده ، عدّه اي از اين جوانهاي بسيجي شيفته آن حضرت اند . اين روايت را مرحوم محدّث قمي در دوّم سفينه نقل كرده است ، در لقب پر افتخار (مهدي) ؛ كه وقتي از وجود مبارك امام صادق (ع) سئوال مي كنند كه : انتظار يعني چه. فرمود : و ليع د كلّ احد قبل خروج ه و لو ب سهم . فرمود: قبل از قيام آن حضرت ، هر كسي خود را ولو به يك تير آماده كند . يعني نيروي بسيجي بودن ، تيراندازي ياد گرفتن ، نيروي رزمي بودن ، مجاهدت داشتن ، اهل جبهه و جنگ بودن ؛ اين انتظار است . بالأخره حضرت كه مي آيد ، بخواهد كيمياگري كند ؛ يك لياقتي مي طلبد .

گر جان بدهد سنگ سيه ، لعل نگردد *** با طينت اصلي چه كند بد گهر افتاد



تبديل مس وجود به طلا با كيمياي مكتب اهل بيت (ع)



البته همان كيميا هم بالأخره يك عدّه افراد خاصي را متحوّل مي كند ؛ مغناطيس هم آهن را جذب مي كند ، نه هر فلزي را ! وجود مبارك ولي عصر يك رابطه اي هم لازم است . ( انتظار ) يعني آماده شدن كه اگر كيمياگري ظهور كرده است ، انسان به تعبير شيخ مشايخنا اصفهاني (قدّس سرّه) كه فرمود :

مفتقرا متاب روي از در او به هيچ سو *** زآنكه مس وجود را فضّه او طلا كند (20)

اين شعر نيست كه از سنخ احسنه ، اكذبه باشد ! اين يك فقيه نامداري بود ، كمتر فقيهي به او مي رسيد ؛ يك فيلسوف نام آوري بود ، كمتر فيلسوف به او مي رسيد؛ يك صاحب مشربي بود كه كمتر اهل شربي به آن بارگاه بار مي يافت

اين (فضّه) كه اوّل فضّه نبود ،او هم مس وجود داشت ؛ با آن طلا و با آن كيميا آشنا شد ، شد م نّا اهل الب يت .بخشي از سوره مباركه هل أتي ؛ اوجش مال وجود مبارك اميرالمؤمنين و فاطمه زهرا (صلوات الله عليهما) است ، متوسطش مال حسنين (عليهم السّلام) است ، دامنه و ذيلش مال همين فضّه (رضوان الله عليها) است . همين كه يطع مون الطّعام علي حبّ ه م سكيناً و يتيماً و اسيراً (21)، مال همه است .



بهترين شيوه انتظار حضرت ولي عصر (عج)



بهترين راه براي انتظار آن است كه انسان آماده باشد كه اگر يك وقتي نسيم وزيد و پرده كنار رفت ، انسان پشت پرده را ببيند .

چرا دست يازم ، چرا پاي كوبم *** مرا خواجه، بي دست و پا مي پسندد

بالأخره اگر كسي وليّ الله بود ؛ خودش تلاش و كوشش مي كند ، پرده غيب را كنار مي زند ، پشت پرده را مي بيند ؛ مثل اينكه ائمه نسبت به هم اينچنين بودند ، اولياء نسبت به هم اينچنين اند و مانند آن . امّا ماها كه دستي نداريم ، پائي نداريم ، به ما هم اجازه نمي دهند كه برويم ، پرده غيب را كنار بزنيم و پشت پرده را ببينيم ، لاأقل بايد چشم باز و شفاف داشته باشيم ، يك . هرگز نخوابيم ، دو . روبروي پرده باشيم ، سه . كه اگر نسيمي زد و پرده كنار رفت ، گوشه اي از ماوراي پرده را ببينيم، چهار . اينكه گفتند : نّ ربّكم ف ي ايام دهر كم نفحات الا فتعرّضوا لها و لا تعر ضوا عنها(22)، همين است .

گاهي نفحه و نسيم مي ورزد مي شود نيمه شعبان . اين ماه شعبان چه نيمه اش، چه شبش و چه روزش به نوبه خود ليله قدر است . بخش اوّل امور، در نيمه شعبان ، مرحله دوّم آن در 19 ماه مبارك رمضان ، بعد در 21 ماه مبارك رمضان ، بعد در بخش نهائي و پاياني در 23 ماه مبارك رمضان به امضاء مي رسد . نيمه شعبان ، به نوبه خود روز قدر است كه فرشتگان رحمت بر وجود مبارك ولي عصر (أرواحنا فداه) نازل مي شوند . و گرنه جهان بشريت همين است كه مي بينيد كه ظلم وجود دارد ، جهان را به تباهي مي كشاند . روشن شده است كه چيزي براي اصلاح بشريت جز صفاي ضمير و جز انتظار منجي بشريت راهگشا نيست !

سخنراني آيت الله جوادي آملي (دامت بركاته) در ديدار با جمع كثيري از طلاب ، دانشجويان و اقشار مختلف مردم قم به مناسبت نيمه شعبان قم ؛دفتر مقام معظّم رهبري ـ1380




(1) نهج البلاغه / خطبه 138 (2) بقره / 79 (3) انعام / 112 (4) نساء / 128

(5) مائده / 68 (6) فتح / 4 و 7 (7) شعراء / 63 (8) برداشت از : مائده / 26 (9) مائده / 24

(10) اعراف / 43 (11) سب / 12 (12) ص / 35 (13) بحار الأنوار / 36 / 309

(14) بحار الأنوار / 37 / 48 (15) انعام / 116 (16) حشر / 21 (17) انبياء / 68

(18) الكافي / 1 / 472 (19) هود / 86 (20) ديوان آيت الله حاج شيخ محمّد حسين اصفهاني

(21) انسان / 8 (22) بحار الأنوار / 68 / 221